1-3**در مسیر توافق
به نام خدا.
در آغاز مقاله سلام و درود میفرستم بر روان پاک شهیدان گرانقدر هسته ای کشور و به مناسبت این موفقیت بزرگ تبریک عرض میکنم خدمت این شهیدان و خانواده های گرامیشان.
بی شک یکی از اصلیترین دلایل این موقعیت ایران در مذاکرات هسته ای را باید تلاشهای این عزیزان دانست؛ همانگونه که دکتر ظریف در بدو ورود به داخل کشور و در دیدار با خانواده های این شهیدان که برای استقبال از او به فرودگاه آمده بودند ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای هستهای، موفقیت ایران در مذاکرات 5+1 را نتیجه مقاومت و ایستادگی مردم ایران و خون شهدای هستهای کشورمان دانست و این عزیزان چقدر با فروتنی و به دور از هیچ گونه تعصب و نگرانی در مورد توافقات حاصله لوح تقدیری را به دکتر ظریف دادند که به نوعی هم سو و هم جهت بودن خود را با این حرکت به وجود آمده اعلام کنند.
عده ای معتقدند که ما در این مذاکرات دویست کیلوگرم غنی سازی بیست درصد را دادیم و شش ماه دیگر برگ برنده ای برای مقابله با غرب نداریم ولی جالب است به این نکته هم توجه شود که برگ برنده ما در این مذاکرات علم غنی سازی اورانیوم بود نه فقط دویست کیلوگرم اورانیوم غنی شده!
مطمئناً همه میدانند که ایران هر زمانی که بخواهد میتواند اورانیوم بیست درصد غنی سازی کند پس جای نگرانیای وجود ندارد و چه خوب است عده ای که میگویند همه چیزمان را دادیم به این نکته توجه کنند که همه چیز ما آن علمی است که در راه به دست آوردنش هزینه دادیم.
یکی دو روز بعد از توافق هسته ای یکی از اساتید محترم دانشکده فیزیک دانشگاه خودمان سر کلاسش گریه کرد که چرا خون شهیدان هسته ای را نادیده گرفتیم؟
در حالی که به نظر من در این مدت بیشتر از هر وقت دیگری ارزش خون این عزیزان احساس شد.
چند سوال از این استاد عزیز:
آیا تحریم داروی بیماریهای صعبالعلاج عزیزان زیادی را از این مملکت نگرفت؟
آیا تورم و گرانیهای ناشی از تحریمها قشر ضعیفتر جامعه را هدف قرار نداد؟
آنانی که در یک شب تا صبح هزینه های درمانشان چند ده برابر شد آیا نباید مورد توجه قرار بگیرند؟
آیا در مرام آن شهیدانی که شما ازشان یاد میکنید این وضعیت راضی کننده بود؟
من فکر میکنم بهتر است با این موضوع به صورت ملی برخورد کنیم.
چقدر خوب میشود اگر همه ما تعصبهای نابجا را کنار بگذاریم و برای موفقیت و سربلندی ایران عزیزمان تلاش کنیم.
به نظر من بهتر است مسیر رسیدن به این نقطه را بار دیگر مرور کنیم.
دولت سید محمد خاتمی با حسن نیت نسبت به غرب غنی سازی را تعلیق کرد. اما پس از آنکه غرب به تعهدات خود عمل نکرد شخص سید محمد خاتمی در اواخر دولتش پلمپ را شکست و دستور داد غنی سازی از سر گرفته شود.
دولت محمود احمدی نژاد مقاومتی کرد که باعث پیشرفتهای زیادی در زمینه هسته ای شد و این مردم بودند که با مقاومت در برابر تحریمها و تمام سختیهای به وجود آمده باز هم صحنه را ترک نکردند.
با روی کار آمدن دولت جدید و البته طرز تفکری که مطمئناً از تجربه دولتهای قبل از خود استفاده کرده بود و با تکیه بر دیپلماسی قوی و استفاده از حد اکثر ظرفیتها، اینبار دولت روحانی موفق شد بعد از چند سری مذاکرات فشرده به توافق نامه ای دست پیدا کرد که فارغ از هرگونه نقد یا تحسین در مورد مفاد آن باعث به وجود آمدن فضای امید و شادی در بین آحاد ملت شد.
استاتوس ها و کامنت های موجود در فیسبوک و دیگر صفحات اجتماعی خود شاهدی بر این مدعاست.
همانطور که دیده میشود در مسیر رسیدن به موفقیت حاصل شده هر سه دولت تلاش کردند که البته بر هرکدام نقدهایی وارد میشود ولی به نظر من بهتر این است که این مسیر را به جای تقسیم کردن به سه بخش مجزا تنها یک بخش بدانیم که وجود هر کدام برای رسیدن به اینجا لازم بود.
مسیری که بالا و پایین زیادی داشت و این ملت بودند که همیشه با حمایت خود از دولت، غرب را وادار به مصالحه کردند.
برخی تندروهای داخل کشور و آن خود عمار پنداران که ادعای بصیرت داشتند در این چند روزه به قدری افراطی گرایانه موضع گیری کردند که مشابه آن موضع را فقط میتوان در مواضع صهیونیستها و اسرائیل پیدا کرد.
آیا جای نگرانی ندارد که مواضع عده ای در داخل کشور با دشمن دیرینه ما در منطقه یکی شده؟
آیا هم سو بودن نظرات با صهیونیستها را میتوان توجیه کرد؟
و سوالات دیگری که شاید بهتر باشد قبل از انجام هر کار و یا هرگونه موضع گیری از خود بپرسیم.
و در آخر امیدوارم که همه ما بتوانیم آن گونه که شایسته است و بدون هیچ گونه تعصبی با این موضوع برخورد کنیم که خدای نکرده هیچ وقت دچار اشتباه نشویم.
به امید روزی که همه باهم و در کنار هم فارغ از هر فکر و سلیقه، فقط و فقط برای سربلندی ایران تلاش کنیم.
محمودرضا جلیلی
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.