غنیمت حجاب
امام صادق علیه السلام:
هیچ غنیمتی مانند غنیمتی که انسان از راه کنترل چشم به دست می آورد نیست، زیرا چشمی از نگاه به نامحرم بسته نمی شود جز آنکه در قلب او عظمت و جلال الهی مشاهده می شود.مصباح الشریعه
الــا یــا ایــهــا الــسـاقـی! ز مـی پُر سـاز جـامـم را
کـه از جـانـم فـرو ریـزد، هـوای نـنـگ و نـامـم را
از آن مـی ریـز در جـامـم کـه جـانـم را فنا سازد
بـرون سـازد ز هـسـتـی، هـسته نیرنگ و دامم را
از آن مـی ده کـه جـانم را ز قید خود رها سازد
بـه خـود گـیـرد زمـامـم را، فـرو ریـزد مـقـامم را
از آن مـی ده کـه در خـلـوتـگـه رندان بیحرمت
بـه هـم کـوبد سجودم را، به هم ریزد قیامم را
نــبــودی در حـریـمِ قـدسِ گـلـرویـان مـیـخـانـه
کــه از هــر روزنــی آیـم، گـلـی گـیـرد لـجـامـم را
روم در جـرگـه پـیـران از خـود بـیخـبـر، شـاید
بـرون سـازنـد از جـانـم، بـه مـی افـکار خامم را
تـو ای پـیـک سـبـکـبـاران دریـای عدم، از من
بـه دریـادارِ آن وادی، رسـان مـدح و سلامم را
به ساغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه
بـه پـیـرِ صـومـعـه بـرگـو: بـبـیـن حُسـن ختامم را
امام خمینی
اولین بار که واژه پوپولیسم را شنیدم و تقریباً درک مبهمی از آن پیدا کردم در دوران دبیرستان بودم؛ سال 1388،انتخابات ریاست جمهوری دهم.
پس از پخش شدن مستندهای محمود احمدینژاد رسانههای اصلاحطلب و برخی رسانههای اصولگرا دادشان به هوا رفت که احمدینژاد پوپولیست، مستندهایش را هم عوامگرایانه میسازد.
قبل از اینها هم بهکار بردن واژه پوپولیست برای احمدینژاد برای رسانهها نامأنوس نبود ولی باگذشت زمان و رسیدن به پایان دوران وی تکرار این واژه او را بهعنوان یک پوپولیست در عصر حاضر معرفی کرد؛
پوپولیسم دارای چند ویژگی کلی به شرح زیر است:
1. جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعده های کلی و مبهم، و معمولاً تحت کنترل رهبر فرهمند و شعارهای ضد امپریالیستی.
2. پیشبرد اهداف سیاسی، مستقل از نهادها و احزا ب موجود، با فراخوانی توده مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت.
3. بزرگداشت و تقدیس مردم یا خلق، با اعتقاد به اینکه هدف های سیاسی باید به اراده و نیروی مردم و جدا از احزاب یا سازمان های سیاسی پیش برود.
* خبرنامه دانشجویان ایران-محمدحسین کرهای:
دیر بازی است که در محافل گوناگون سیاسی و اجتماعی داخل و خارج کشور، بحث های مفصلی پیرامون نحوه مواجهه جبهه های های فکری- فرهنگی و رویارویی تمایلات و سلایق سیاسی و اجتماعی مختلف و حتی مخالف با یکدیگر مطرح می شود.
اینکه وقتی ما با یک فکر مخالف و یا ادبیات و قلمی که بر خلاف ما می اندیشد و می نویسد چگونه مواجه شویم، شاید بیش از آنکه رنگ و بوی یک بحث سیاسی را داشته باشد، یک مقوله فرهنگی و نشات گرفته از میزان درک و پایبندی به اخلاق و هنجارهای دینی و انسانی باشد.
در این میان، بیش از همه، از افراد و گروه هایی که مدعی اخلاق مداری و تحمل مخالفان خود هستند و شعارهای همیشگی شان « زنده باد مخالف من!» است و عنوان می کنند «حاضرم جان خود را فدا کنم تا مخالفم بتواند آزادانه سخن بگوید!» توقع می رود که نسبت به آداب گفتگو و جلسات نقد و نظر دانشگاهی پایبند باشند.